چرخش بیشتر به راست
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

پس از همه‌پرسی تاریخی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و در ادامه برکناری دیوید کامرون از مقام نخست‌وزیری، رقابت بر سر جانشینی وی ‌بین حزب محافظه‌کار از سر گرفته شد. در واقع جابه‌جایی در کادر رهبری محافظه‌کار از زمانی مطرح شد که در انتخابات سال 2015 حزب محافظه‌کار برای بار دوم توانست اکثریت کرسی‌ها مجلس عوام را به دست بگیرد. بحث همه‌پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نیز اصلی‌ترین شعار تبلیغاتی دیوید کامرون در انتخابات بود‌ اما کامرون پیش از انتخابات اعلام کرده بود از مقام نخست‌وزیری پیش از پایان دوره‌ دوم ‌پنج ساله‌اش کناره گیری خواهد کرد که این حکم به سرنوشت دیوید کامرون با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا پیوند خورد و ماندن یا رفتن او از شماره 10 خیابان داونینگ، به نتایج همه‌پرسی وصل شد. با اعلام نتایج همه‌پرسی انگلیس، کامرون نیز اعلام کرد در ماه اکتبر از مقام خودش کناره‌گیری خواهد کرد. پیش از اینکه کامرون این تصمیم را اتخاذ کند، شهردار سابق انگلیس به‌عنوان اصلی‌ترین چهره و فردی شاخص برای جانشینی کامرون مطرح شد و درعین حال به‌عنوان اصلی‌ترین چهره ‌محافظه‌کار در تبلیغات پیش از همه‌پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه مطرح بود‌ اما با اعلام نتایج او نیز اعلام کرد که ‌به‌دنبال پست نخست‌وزیری نیست. بدین ترتیب رقابت در حزب محافظه‌کار برای جانشینی کامرون شروع شد، چهره‌های شاخصی هم برای جانشینی کامرون مطرح شدند که اصلی‌ترین آنها‌ ترزا می‌وزیر کشور و آندرا لیدسام، وزیر مشاور انرژی بودند. باتوجه به نتایج انتخابات درون‌حزبی که میان نمایندگان محافظه‌کار مجلس عوام مطرح شد، ‌ترزا می ‌با 199رای به‌عنوان چهره ‌اصلی برای نخست‌وزیری انگلیس مطرح شد و با کناره‌گیری آندرا لیدسام از این رقابت عملا ‌ترزا می، به تنها نامزد ریاست حزب و نخست‌وزیری انگلیس تبدیل شد.
ترزا می ‌شخصیت خاص و ویژه‌ای دارد، از او به‌عنوان مارگارت تاچر دوم انگلیس نام برده می‌شود. او یکی از پرسابقه‌ترین وزرای کشور انگلیس به مدت شش سال است. دیدگاه‌های مهاجرستیزانه‌ای دارد و خواستار خروج از توافق‌نامه 1951 در خصوص مهاجران است. ‌ترزا یکی از منتقدان اصلی اتحادیه اروپا بود و همچنین خواستار اصلاحاتی در نهادهای اروپا هم بود اما برخلاف ‌موضعش، در کمپین‌هایی که در رابطه با خروج یا ماندن در اتحادیه تشکیل شد، وی در کمپین باقی‌ماندن در اتحادیه اروپا بود و خواستار اصلاحاتی در نهادهای این اتحادیه به نفع تقویت قدرت‌های ملی بود.‌ ترزا می ‌در رقابت‌های تبلیغاتی همه پرسی خروج از اتحادیه، نقش کم رنگی داشت و اظهارنظرصریحی درباره این موضوع نکرد، او درکمپین کامرون بود و به‌عنوان یکی از اعضای کابینه کامرون از دیدگاه کامرون حمایت می‌کرد، ولی شاید درعمل باتوجه به دیدگاه‌های مهاجرستیزانه‌ای که داشت به نوعی به کمپین طرفداران خروج از اتحادیه نزدیک بود، همان‌گونه که بعد از اعلام نتایج همه‌پرسی،‌ ترزا می‌به‌عنوان یک چهره ‌جدی برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مطرح شد و اعلام کرد «خروج یعنی خروج» و جای هیچ همه‌پرسی دیگری برای باقی ماندن در اتحادیه اروپا وجود ندارد.
در خصوص مواضع جدید بریتانیا در مناسبات و روابط با ایران باید اذعان داشت که دیدگاه‌های احزاب محافظه‌کار و کارگر نسبت به ایران محدود به سیاستمداران نمی‌شود، همان‌گونه که تاریخ مناسبات ایران و انگلیس نشان می‌دهد، تغییر چهره‌ها آنچنان تاثیری در نوع مناسبات و روابط این دو کشور ندارد بلکه فضای سیاسی حاکم بر انگلیس، اروپا و در کل نوع مناسباتی که غرب با ایران دارد، بیشتر تعیین کننده ‌این مناسبات هستند. اما در مورد‌ترزا می ‌باید گفت که وی، بیشتر در بعد داخلی دارای دیدگاه‌های محکم و سرسختانه‌ای است به‌خصوص در مسائل مربوط به مهاجران و مقابله با مهاجران دیدگاه‌های منتقدانه‌ای نسبت به اتحادیه اروپا دارد، اما در نوع مناسباتش با جمهوری اسلامی تصور نمی‌شود که تفاوت جدی با دیدگاه‌های کامرون داشته باشد.
بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا پیرامون جایگاه آمریکا در این تغییر و تحولات باید گفت که‌ نوع مناسبات انگلیس با آمریکا همواره حساسیت‌ها و شرایط ویژه‌ای داشته است و قبل از مشخص شدن نتایج همه‌پرسی انگلیس، بریتانیا یکی از متحدان و شرکای نزدیک آمریکا در اروپا بود. درواقع انگلیس سردمدار تفکر آتلانتیکی در اروپا بود ومعتقد است که می‌تواند با روابط و مناسبات ویژه، به‌دنبال حفظ چترامنیتی ناتو، آمریکا واتحادیه اروپا باشد، بریتانیا مخالف سیاست مشترک اروپایی بود که همین باعث شد اروپاییان نتوانند به یک ترتیبات امنیتی و سیاسی مشترک طی چند دهه‌ گذشته دست پیدا کنند؛ اما آمریکاییان همواره به‌دنبال این بودند که انگلیس در اتحادیه اروپا باقی بماند، چرا‌که حضور انگلیس در اتحادیه اروپا باعث می‌شد که آمریکاییان بیشتر در سیاست‌های اروپایی تاثیرگذارباشند و حمایت باراک اوباما در سفرش به لندن هم در همین راستا بود. درنهایت باید گفت که قطعا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا باعث کاهش نوع مناسبات انگلیس با آمریکا نخواهد شد و با خروج انگلیس شاید اثرگذاری آمریکا در اتحادیه کمتر شود اما نوع مناسبات انگلیس و آمریکا در پیمان ناتو و سیاست‌های همسو در کانون‌های بحرانی همچنان حفظ خواهد شد.
در انتها نیز درخصوص مناسبات انگلیس با سوریه باید گفت که بحران سوریه به مرحله ‌حساس و ویژه‌ای رسیده است؛انگلیس همچون آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه نقش جدی در بحران آفرینی در سوریه درچند سال گذشته داشته است، به همین خاطر به نظر می‌رسد انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها در این خصوص همسوتر خواهند شد و سیاست‌های مشترکی را در این منطقه دنبال خواهند کرد. بنابراین انتظار نمی‌رود که فاصله‌ای میان آمریکا و انگلیس در بحران سوریه ایجاد شود. اما برخلاف تلاش کشورهایی مثل آلمان که در صددند تا از طریقی به بحران سوریه خاتمه دهند با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا شاهد ایجاد شکاف میان بریتانیا و اتحادیه اروپا درخصوص بحران سوریه خواهیم بود.