بازی با گزینه دوم/ آیا ممکن است علی مطهری نامزد انتخابات 96 شود؟
فردی مانند علی مطهری طی چند سال اخیر بارها و بارها این توانمندی خود را به رخ کشیده است که همین موضوع میتواند به تغییر مسیر اصلاحطلبان و به تعبیر خودشان به «تغییر رحم اجاره ای» سرعت ببخشد و شرایط عبور از روحانی را مهیا سازد
یک قانون نانوشته در انتخابات ریاستجمهوری ایران به وجود آمده است که براساس آن هر رئیسجمهور میبایست حتما دو دوره بر این تخت تکیه بزند و پس از آن زمام قوه مجریه را به دست امین دیگری بسپارد و بر همین اساس کم پیش میآمده است که دومین دوره حضور یک رئیسجمهور در هماورد انتخابات به عرصهای گرم(بهجز سال 1388) برای رقابت میان گروههای سیاسی تبدیل شود.
اما از میانه راه این دولت بود که حرف و حدیثهای فراوانی میان موافقان و مخالفان دولت در توجیه تکدورهای بودن ریاستجمهوری حسن روحانی دهان به دهان چرخید و حتی احتمال حضور محمود احمدینژاد بهعنوان یک رقیب جدی در سال 96، امکان سنجی حضور یا عدم حضور حسن روحانی در انتخابات آتی را هر چه بیشتر پیچیدهتر کرد.
نکته قابل توجه اینجاست که این بار تاکید فراوانی از دل جریان حامیحسن روحانی در انتخابات سال 92 گمانهزنیهای فروانی را برای پیاده شدن وی از قطار پاستور به راه انداخته و این بار قرعه به نام «علی مطهری»! افتاده است.
اگرچه برای نخستین بار در سال 91 بود که حرف و حدیثهایی مبنی بر اجماع اصلاحطلبان برای حمایت از علی مطهری در انتخابات یازدهم ریاستجمهوری مطرح شد اما این بار گمانهزنیها درباره کاندیداتوری او از زمان برگزاری نمایشگاه مطبوعات 94 کلید خورد. زمانی که یک رسانه اصلاحطلب از او پرسید: «اصلاحطلبان میتوانند برای انتخابات آینده ریاستجمهوری روی یک کاندیدای فراجناحی توافق کنند، بنابراین اگر اصلاحطلبان به صورت واحد، از شما برای کاندیداتوری انتخابات ریاستجمهوری آینده دعوت کنند، خواهید پذیرفت؟» مطهری نیز در جواب گفت که «هر وقت دعوت کردند، آن موقع روی آن فکر میکنم.»
اما اینکه چرا اصلاحطلبان اینقدر برایترساندن روحانی دست به ماشه جلو میآیند نکتهای است که میتوان آن را در چهار موضوع جستوجو کرد که در ادامه مورد بحث قرار میگیرد.
1- اتمام توانایی دو قطبی سازی روحانی و جایگزینی شخصی مانند علی مطهری
پرواضح است که هیچ فضایی مانند «دوقطبی» نمیتواند جهت کلی یک انتخابات را له یا علیه نامزدی راهبری کند و به میزان توانمندی نامزدها در تحقق این فضاست که میتواند به احتمال پیروزی یا شکست او در انتخابات ضریب بدهد.
همان دوقطبیای که در سال 84 به کمک محمود احمدینژاد آمد و در سال 92 نیز روحانی توانست با تمسک به آن گوی سبقت را از دیگر رقبا برباید. البته روحانی تا پایان سال دوم ریاستجمهوری به خوبی توانست این فضا را از انتخابات سال 92 تا سال 94 امتداد دهد اما از آن به بعد تیغش کمی کندتر برید که کند شدن این تیغ میتواند ضربات مهلکی را به جریان حامیوی وارد سازد.
اما در ازای ناتوان شدن روحانی در ایجاد دوقطبی، شخصیتهایی مانند علی مطهری نشان دادند که توانایی بسیار بالایی در دوقطبی سازی فضا دارند که در نمونه شیراز آن دو قطبی مطهری - سپاه پاسداران به نمایش گذاشته شد و در نمونه مشهد آن نیز بهرغم عدم دخالت امام جمعه محترم شهر مشهد در لغو سخنرانی ، دو قطبی معناداری میان مطهری و آیتالله سیداحمد علم الهدی به وقوع پیوست و علی مطهری نیز به خوبی از آن بهره جست.
کاری که روحانی از نیمه دوم دولت خود نتوانسته انجام دهد و با منع حضور احمدینژاد در انتخابات سال 96 آخرین امکان دو قطبی شدن فضا برایش از بین رفت. ادامه همین روند روحانی میتواند سبد آرای او را در انتخابات متزلزل سازد.
اما فردی مانند علی مطهری طی چند سال اخیر بارها و بارها این توانمندی خود را به رخ کشیده است که همین موضوع میتواند به تغییر مسیر اصلاحطلبان و به تعبیر خودشان به «تغییر رحم اجاره ای» سرعت ببخشد و شرایط عبور از روحانی را مهیا سازد.
2- کنارهگیری روحانی
اما رو به تحلیل رفتن توانمندی روحانی در
دو قطبی سازی فضای جامعه تنها عامل پارهاندیشی جریان حامیوی برای انتخابات سال 96 نیست، بلکه برخی از بزرگان این جریان معتقدند که روحانی توجیهات خاص خود را برای خداحافظی در پایان نخستین دوره ریاستجمهوری دارد و باید دید که خودش چه تصمیمی برای این موضوع خواهد گرفت.
«فشارهای فراوان» به روحانی از جمله دلایلی است که امکان مجاب شدن روحانی به ترک پاستور را میدهد چنانچه حجاریان طی ماه جاری در گفتوگو با شرق گفته است: «درحالحاضر هم کسی در کشور جز آقای روحانی وجود ندارد که بتواند این بار را بردارد. شاید هم آقای روحانی نخواهد دوباره کاندیدا بشود به دلیل فشارهایی که هم از داخل و هم از خارج بر او وارد میشود؛ شاید البته و من خبری ندارم. همین اخیرا دیدید که سیدحمید زیارتی (روحانی) به آقای روحانی گفت شما انگلیسی هستید. چرا باید بمانند؟ آیا کسی با فرد توهینکننده برخورد کرد؟ این توهین مستقیم به رئیسجمهوری است و جرم عمومی تلقی میشود، همین الان دستگاه قضائی باید زیارتی(روحانی) را بگیرد و ببرند دادگاه ویژه روحانیت او را محاکمه کنند.»
از سوی دیگر برخی معتقدند رسالت اصلی روحانی عبور کشور از یک بحران با تکیه بر توافق هستهای بود، کاری که حسن روحانی سبقه خوبی(البته به زعم اصلاحطلبان) در این موضوع داشته است و حالا که پرونده هستهای را به سرمنزل برجام رسانده، زمان آن نیز فرا رسیده که بدون مخدوش کردن این سابقه خود را کنار بکشد و فضا برای پیگیری و تحقق سایر مطالبات جریان اصلاحطلب فراهم آید.
چنانچه صادق زیباکلام در گفتوگویی با روزنامه آفتاب یزد چنان آن را توصیف میکند که «من یکی از کسانی هستم که این نظر را مطرح کردم که آقای روحانی اگر اصراری بر این نداشته باشد تا در سال 96 برای دور دوم ریاستجمهوری بایستد و به جای کاندیداتوری دوباره در ریاستجمهوری، بگوید من یک رسالتی داشتم و آن بیرون کشیدن کشور از چاه عمیق هستهای بود و آن را هم به خوبی انجام دادم و حالا کاندیدای ریاستجمهوری نمیشوم، آن موقع محمدرضا عارف در کنار محمدجواد ظریف میتوانند مهمترین گزینههای مورد حمایت او در ریاستجمهور 96 باشند. مطمئنا اگر حسن روحانی دست به چنین کاری یعنی کنارهگیری از ریاستجمهوری 96 بزند یک شأنیت و ارج و قرب بالا در مجلس خبرگان پیدا میکند و این شأنیت او در آینده خبرگان میتواند معنا و مفهوم خاصی داشته باشد. به عبارتی اگر حسن روحانی برنامههای ویژه برای مجلس خبرگان در ذهن داشته باشد، ممکن است از ریاستجمهوری کنارهگیری کند و در آن صورت آقای عارف گزینه ریاستجمهوری خواهد بود.»
به هر صورت نباید فراموش کرد که روحانی در بخش مهمیاز مطالبات جریان اصلاحطلب مبنی بر توسعه آزادیهای سیاسی و بهخصوص اتمام به حصر سران فتنه نه توانسته کاری انجام دهد و از آن مهم نه چنین عزم و روحیهای را در او میبینند که در انتخابات 96 به آن دل خوش کنند، مطالباتی که دست بر قضا علی مطهری عریانتر از پیگیری آن سخن به میان میآورد و با کنارهگیری شخص روحانی هزینههای این تغییر برای اصلاحطلبان بسیار کاهش مییابد.
3- طرح چند کاندیدا در کنار روحانی برای پشتیبانی هرچه بهتر در انتخابات
در چند سال اخیر روحیه کار تشکیلاتی در میان اصلاحطلبان به نسبت اصولگرایان، رونق بیشتری گرفته و همین موضوع میتواند منجر به آن شود که با طرح و حضور چند کاندیدا در انتخابات سال 96 فضای گفتمانی بهتری بهخصوص در هنگامه مناظرات تلویزیونی فراهم آید.
واضحتر آنکه اصلاحطلبان و اعتدالیون با حضور چندگزینهای نمیگذارند که روحانی در مقابل رقبای خود در زمان انتخابات تنها و یک تنه پیش رود و قطعا روحانی در کنار چند همفکر در مناظرات انتخاباتی به مراتب بهتر از روحانی به تنهایی در کنار رقباست.
مضاف بر اینکه اصلاحطلبان از طریق این روش میتوانند فضای گفتمانی بهتری را به وجود آورند و مطالبات خود را از چند راه متعدد دنبال کنند و تنها در آستانه روز برگزاری انتخابات با کنارهگیری رقبای همسو به نفع روحانی، مجددا شاهد روی کار آمدن روحانی باشیم.
4- چانه زنی برای جبران مافات روحانی
اما در کنار موارد مطرح شده به نظر میرسد که اصلاحطلبان با طرح گزینههای متعدد برای انتخابات ریاستجمهوری سال 96، بهدنبال پیگیری مطالبات خود در حیطه جامعه مدنی از یک سو و از سوی دیگر یادآوری به روحانی در رابطه با دِین وی به جریان اصلاحطلب باشند.
اصلاحطلبان بارها و بارها هم مدیون بودن روحانی به جریان اصلاحطلب را به رخ او کشیدهاند و هم بابت محقق نشدن بخشی از مطالبات خود از روحانی(اعم از عدم جایابی نیروهای اصلاحطلب در ساختار قوه مجریه و یا عدم تحرک جدی روحانی در رفع حصر سران فتنه و...) از او گلایهمند هستند.
چنانچه میبینیم متلک «رحم اجارهای» همچنان نقل محافل اصلاحطلب است و در حالی که این کنایه به نسبت سالهای 93 و 94 در حال کمرنگ شدن بود، ناگهان عبدالله ناصری، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان روز (23/3/95) در مصاحبه با روزنامه فرهیختگان (ارگان رسانهای دانشگاه آزاد) مجددا دولت روحانی را «رحم اجارهای» خواند.
ناصری با بیتوجهی به کنایهای که حجاریان آن را زشت عنوان کرده بود، به این روزنامه گفت: «روحانی برای رئیسجمهور شدن دوباره نیاز به اصلاحطلبان دارد و اگر «رحم اجارهای» جنین را خوب حفظ کند حتما آن را دوباره اجاره میکنیم.»
حتی بخشی از اصلاحطلبان همچنان عدم وابستگی روحانی به جریان اصلاحطلبی را به وی گوشزد میکنند و شکوری راد در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه عشق اصلاحطلبان به روحانی یکطرفه است تاکید کرد: «اصلا عشقی از جانب ما به آقای روحانی وجود ندارد؛ آقای روحانی هم هیچوقت سعی نکرده است ما را نسبت به خودش علاقهمند کند. روزی هم که آقای روحانی از ریاستجمهوری کنار برود ممکن است هیچگاه به دیدن او نرویم.»
این اظهارات پرده از حمایتهای اصلاحطلبان از روحانی در انتخابات 92 برداشته و بیان میکند که روحانی علاوه بر ریزش بدنه اجتماعی، از نظر سیاسی هم ریزشهای زیادی داشته است؛ عارف شخصیتی مقبولتر برای اصلاحطلبان بوده و بدنه اجتماعی بیشتری دارد.
عدم تحقق مطالبات اصلاحطلبان در حوزه جامعه مدنی نیز از دیگر گلایههای فعالان این جریان سیاسی است که ابراهیم اصغرزاده باتوجه دادن روحانی به این مساله تاکید میکند؛ «با این حال اصلاحطلبان امیدوار هستند دولت آقای روحانی در آینده از موضع اصلاحطلبان وارد انتخابات ۹۶ شود. آقای روحانی در سال ۹۲ شعارهای اصلاحطلبانه داد اما در دولتش آنها را کنار گذاشت. حقوق شهروندی هم به کنار گذاشته و فراموش شد، اتفاقات و بیتوجهیهای دیگری هم شد که دولت آقای روحانی خودش را به ندیدن زد. آقای روحانی در سال ۹۶ نمیتواند همان شعارها را تکرار کند چون جامعه باور نمیکند، بنابراین باید در چند ماه باقیمانده به این مساله فکر کند که چه شعارهایی از موضع اصلاحطلبانه مطرح کند و قول بدهد اگر انتخاب شد این شعارها را در دولت دوم عملی کند.»
محسن رهامی نیز از قافله عقب نمانده است و در گفتوگو با آرمان اظهار داشته است؛ «در جمعبندی نهایی و رسمی اصلاحطلبان در انتخاب نامزد ریاستجمهوری ۹۶، آنچه در نظر گرفته میشود این است که روحانی تا چه اندازه در حل موضوعاتی که به حوزه اختیارات ایشان مربوط بوده، تلاش کرده است.»
ناگفته نماند که به نظر میرسد بخشی از بدنه طرفداران روحانی در انتخابات سال 92 بسیار از عدم تحقق وعدهها و عدم جایابیها ناخرسند هستند تا جایی که شخصی مانند مهدی آیتی(رئیس ستاد حسن روحانی در خراسان جنوبی) لب به سخن میگشاید و صریح میگوید که«روحانی یک نقطه گریز اجباری بود بنابراین نیازی نیست که اصلاحطلبان در 96 چون سال 92 بین گزینه بد و بدتر، «بد» را انتخاب کنند.»
حال باید دید که با این وضعیت اصلاحطلبان چه میزان طرح گزینههایی مانند علی مطهری را دنبال میکنند تا هر چه بیشتر روحانی را تحت فشار قرار دهند و مطالباتشان را با جدیت بیشتری دنبال کند و به هر آنچه در انتخابات سال 92 وعده داده بود جامه عمل بپوشاند.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که تصمیمگیری این جریان سیاسی تا اندازه زیادی به آرایش سیاسی جریان رقیب بستگی دارد و اتحاد یا تفرق میان جریان سیاسی اصولگرا میتواند نقش تعیینکنندهای در تصمیم نهایی اصلاحطلبان برای انتخابات سال 96 داشته باشد که در صورت اتحاد میان اصولگرایان قطع به یقین شرایط تصمیمگیری برای اصلاحطلبان به مراتب سختتر خواهد شد و آنها ناگزیرند که در حداقلیترین حالت از میزان مطالبات خود بکاهند و تنها به پیروزی در انتخابات پیشرو فکر کنند که نتیجه آن را باید به نظاره
بنشینیم.
دیدگاه تان را بنویسید